هُلند یا نِدِرلَند (به هلندی: Nederland) کشوری است کوچک از قلمروهای
پادشاهی هلند در شمال غربی اروپا با شانزده و نیم میلیون جمعیت که بیشترشان
مسیحی پروتستان هستند. جمعیت مسلمانان هلند
نزدیک به یک میلیون نفر است. پایتخت هلند شهر آمستردام است، اما به منظور
تمرکززدایی بسیاری از وزارتخانهها و سفارتخانهها در شهر لاهه یا پیرامون
آن مستقر شدهاند. هلند بخش اصلی و اروپایی پادشاهی هلند (به زبان هلندی:
Koninkrijk der Nederlanden کُنینکرَیک دِر نِیدِرلاندِن) بهشمار میرود
که جزایری را در آمریکای مرکزی نیز شامل میشود. هلند از شرق با آلمان
همسایهاست و از جنوب با بلژیک و از غرب نیز از طریق دریا با بریتانیا
همجوار است. بندر روتردام دومین شهر بزرگ هلند است و از نظر مساحت و تعداد
اسکلههایی که دارد، بزرگترین بندر اروپا نیز بهشمار میرود.
کشور گل
لاله و سرزمین آسیاب بادی از معروفترین لقبهای هلند است.۲۵ درصد از
زمینهای کشور هلند پایینتر از سطح دریای آزاد قرار دارد و ۲۱ درصد از
جمعیت آن در این مناطق زندگی میکنند.
سینما از بدو تولد به سرعت در سرزمین های متعدد ومختلفی گسترش یافت وطبق ویژگی ها و خصیصه های این سرزمین ها دچار تحولات وپیشرفت هایی شد که از طرفی مهم واز جهت دیگر جالب و خواندنی هستند.سینما مانند هر هنری به هر سرزمینی که رفت جزئی از آن شد و یک شخصیت پیدا کرد. اینگونه سینما شد یک سرزمین ، یک ملت.سینمای هر کشور راه درازی را طی کرده راهی که در آن متولد شده شکل گرفته، بزرگ شده ،تغییر کرده وروح گرفته است .سینمای کشور هلند هم تاریخ بزرگی دارد.سینمایی که بسیار تحت تاثیر حوادث سیاسی وا جتماعی وعوامل فرهنگی بوده است. سینمایی که مانند دوچشم به تمام تاریخ این سرزمین چشم دوخته و آن را ثبت کرده است.
سینمای هلند (هلندی: Nederlandse cinema) به صنعت فیلم در هلند اشاره دارد. از آنجا که صنعت فیلم هلند کوچک است و تقریباً هیچ بازار بینالمللی برای این فیلمها وجود ندارد، فیلمها به بودجه دولتی متکی هستند. این بودجه میتواند از طریق صندوق فیلم هلند یا شبکههای پخش عمومی تأمین شود. در سالهای اخیر، دولت هلند چترهایی مالیاتی برای حمایت از فیلمسازی خصوصی در هلند ایجاد کردهاست. اولین فیلم هلندی، فیلم ماهیگیر آشفته اثر ماخیل هندریکوس لاده (۱۸۹۶) است. از فیلمسازان مطرح هلند میتوان به مایک فان دیم، تئودور ون گوگ، مرلین گوریس، فونس رادماکرس و پل ورهوفن اشاره کرد. از میان برخی از مشهورترین فیلمهای مشهور هلندی میتوان به انیمیشن پدر و دختر، هلندی سرگردان، آنتونیا، مصاحبه، مارینا، ۱-۹۰۰ و راحتالحلقوم اشاره کرد.
منبع:مقاله سینمای هلند
نگارگری ایرانی
که به اشتباه مینیاتور نیز خوانده میشود (واژه ی مینیاتور درباره ی
نگارگری ایران صدق نمیکند مینیاتور واژه ای فرانسوی به معنی طبیعت کوچک شده
است و نگار گری ایرانی در اصول فلسفی و زیبا شناختی با مینیاتور های چین و
ژاپن و از نظر فنی با مینیاتور های اروپا تفاوت دارد و فقط از لحاظ اندازه
و کوچکی با انها یکی است )شامل آثاری از دورههای مختلف تاریخ اسلامی
ایران است که بیشتر به صورت مصورسازی کتب ادبی (ورقه و گلشاه، کلیله و
دمنه، سمک عیار، و…)، علمی و فنی (التریاق، الادویه المفرده، الاغانی، و…)،
تاریخی (جامع التواریخ، و…)، و همچنین، برخی کتب مذهبی، همچون، خاوران
نامه است.
بحث دربارهٔ نگارگری قدیم ایرانی، غالباً هنر مینیاتور را به
ذهنها میآورد. در واقع، مشهورترین و ارزندهترین نمونههای هنر تصویری
ایران را میتوان بر صفحات نسخههای خطی و مرقعات ملاحظه کرد ما کاربرد
واژهٔ نگارگری برای این گونه تصاویر را بر اصطلاح مینیاتور ترجیح میدهیم.
هنر نگارگری ایرانی-اسلامی از سده چهاردهم/هشتم ه تا سده هفدهم/یازدهم
شکوفایی نمایان داشت؛ ولی آثار تصویری به جای مانده از ادوار پیش از اسلام
تا زمان حمله مغولان، و همچنین آثار دیوارنگاری، پرده نگاری، قلمدان نگاری و
غیره در قرون متاخر نیز جلوههایی دیگر-اما کمتر شناخته شده-از نقاشی
ایرانی بهشمار میآیند.
هنر ایران از آغاز هنری، ذهنی و معنوی بوده و گرایش به سوی انتزاع داشته است سرازیر شدن یونانیان به ایران و تحمیل عناصر عینی، مادی و طبیعت گرایی عوامل سویی در هنر ایران به جا گذاشته است که هنر سلوکی و اشکانی (226-250 م) حاصل کوششهای این یونانی ماب کردم هند اصیل ایرانی است.
به هر حال شکست پیامدهایی به دنبال داشت که هنرمندان ناگزیر از پذیرفتن آن بودند. بدین معنی که هنر ایرانی که اصولا هنری تخیلی، تمثیلی، و فراخاکی بود، عواملی از هنر حقیقی طبیعت گرا و زمینی هنر هلنی با یونانی را پس از تحمل شکست در خود جای داد. به یک کلام هنر ایرانی که اصولا لاهوتی بود تأثیراتی از هنر یونان که ناسوتی بود با خود همراه ساخت و نمونه های آن هنر دوره سلوکی و سپس هنر التقاطی دوره اشکانی است (226 م).
منبع:مقاله تجزیه و تحلیل و نقد آثار تجسمی ، زمینه های نگارگری در ایران
هنر مجموعهای
از آثار یا فرایندهای ساخت انسان است که در جهت اثرگذاری بر عواطف،
احساسات و هوش انسانی یا بهمنظور انتقال یک معنا یا مفهوم خلق میشوند.
همچنین میتوان گفت هنر توان و مهارت خلق زیبایی است. از مهمترین رشتههای
هنری میتوان به هنرهای تجسمی (نقاشی، طراحی، تندیسگری، عکاسی و چاپ)،
هنرهای نمایشی (تئاتر و رقص)، موسیقی، ادبیات (شعر، داستان)، سینما و
معماری اشاره کرد. واژهٔ هنر در زبان سانسکریت، ترکیبی از دو کلمهٔ «سو»
بهمعنی نیک و «نر» یا «نره» بهمعنای زن و مرد است. در زبان اوستایی «س»
به «ه» تبدیل شده و واژهٔ «هون» ایجاد گشتهاست که در زبان پهلوی یا فارسی
میانه به شکل امروزی (هنر) درآمدهاست که بهمعنای انسان کامل و فرزانه
است.
دانشنامهٔ بریتانیکا هنر را بهعنوان «استفاده از توانایی و تخیل
در خلق آثار زیبا، محیطی یا تجاربی که میتوان با دیگران تقسیم شود» تعریف
میکند.
در یک طبقهبندی جدید بر اساس کتاب استراتژی بازاریابی هنر
از مهدی خادمی میتوانیم تعاریف هنر را به دو دسته کارکردی و رویه ای
تقسیمبندی کنیم. کارگردانیان عنوان میکنند که هنر برای تحویل یک هدف
طراحی شدهاست و چیزی هنر محسوب میشود که بتواند دارنده آن را در راه دست
یابی به هدف کمک نماید و وظیفه آن فراهم کردن تجربههای زیبایی شناختی لذت
بخش است. در مقابل رویه گرایان عنوان میکنند چیزی به عنوان اثر هنری محسوب
میشود که بر طبق فرمول یا فرآیندی مناسب ساخته شده باشد؛ صرف نظر از این
که هنر چه هدف و مقصودی دارد، هنر میتواند در ابتدا کارکردی باشد اما در
نهایت به صورت رویه ای عمل کند.
تعاریف ذیل برخی از دیدگاه هایی است که پیرامون مفهوم هنر ارائه شده است:
۱. هنر کوششی است برای آفرینش صور لذت بخشی که حسّ تشخیص زیبایی ما را
ارضا کند و این حسّ وقتی راضی می شود که ما نوعی وحدت یا هماهنگی حاصل از
روابط صوری در مدرکات حسّ خود دریافت کرده باشیم.
۲. هنر تجلی
احساسات نیرومندی است که انسان آنها را تجربه کرده است، این تجلی ظاهری به
وسیله خطها، رنگ ها، حرکات و اشارات، اصوات و کلمات صورت می پذیرد.
۳. کلمه هنر به معنای عام، نتیجه گرفتن از دانایی بوسیله توانایی و عمل است.
۴. هنر وسیله ای است برای ثبت و ضبط احساس انسانی در قالب مشخص و نیز
انتقال آن در خارج از عوامل ذهن و همچنین تفهیم آن احساس به دیگران است.
۵. هنر یک فعالیت انسانی و عبارت است از اینکه فردی آگاهانه و به یاری
علایم مشخصه ظاهری، احساساتی را که خود تجربه کرده است، به دیگران انتقال
دهد، به طوری که این احساسات به ایشان سرایت کند و آنها این احساسات را
تجربه کنند و از همان مراحل حسّی که او گذشته است، بگذرند.
۶. هنر
در تجربه انسانی، روش خاصی از بیان حقایق زندگی است، (یعنی) اگر زبان علمی
یا عادی که ما آن را در زندگی روزمره خود به کار می گیریم، دارای این ویژگی
است که بیان مستقیم حقایق می باشد، زبان هنر این ویژگی را دارا خواهد بود
که بیان غیر مستقیم همین حقایق است، تفاوت این دو زبان آن است که زبان نخست
بر نقل حقایق به صورت واقعی خود استوار است، در حالی که زبان هنر بر عنصر
تخیل استوار است.
هر پدیدهای که عنصر اصلی سازنده آن تخیل و عاطفه باشد، بی شک نمیتواند معنایی منجمد و تک بعدی داشته باشد.از این روست که هر کس در برابر آثار هنری می ایستد، دریافت و استنباط خاصی دارد.
منبع:پایان نامه مفهوم هنر
بیلبورد
یا آگهینما (مصوبه فرهنگستان زبان)، به تابلوی بزرگی گفته میشود که فضای
مناسبی برای نصب آگهی را در اختیار دولت، صنعتگران و عرضه کنندگان کالا
میگذارد. و در اصل به هر فضای خارجی که امکان نصب آگهی بر آن باشد اطلاق
میشود. اما امروزه، بیشتر به معنای تابلوهای بسیار بزرگ و نورپردازی
شدهاست که بر پایههای بلندی قرار گرفته و از فواصل دور قابل دیده شدن
هستند.
امروزه آگهینماها مجموعهای از تصاویر بزرگ هستند، بعضی از
آنها مضحک، بعضی کمی عجیب و غریب و گاهی کنایه آمیزند. اما در حال حاضر
بیلبوردهایی مورد پسند تر هستند و در ذهن باقی می مانند که از ایدهای جدید
استفاده کرده باشند. ما به عنوان بیننده میتوانیم دیدگاههای مختلفی نسبت
به هر آگهینما داشته باشیم اما این واقعیت را نمیتوان انکار کرد که
بیلبوردها، نماد جریان دائمی و روان زندگی هستند.
واژه “BILLBOARD” مرکب از دو بخش Bill و BOARD است. Bill دارای معنی، لایحه قانونی، قبض، صورتحساب برات، سند، اسکناس و … و Board به معنای مقوا، تخته، یا هر چیز مسطح، میز غذا، تخته پوش کردن و … میباشد. بیلبورد ابزاری تبلیغاتی است که از چوب، آهن، کاغذ و یا دیگر مواد قابل استفاده تشکیل شده است و در جادهها، روی ساختمانها و مکانهای عمومی نصب میگردد.
در قرن نوزدهم میلادی بیلبوردها به طور گستردهای جایگزین تصاویری شدند که بر دیوارها چسبانده میشدند یعنی در زمانی که رقابت برای مکان نصب مناسب مجریان تبلیغاتی را وادار ساخت ابزاری جدید نمود. با اختراع اتومیبی و گسترش بزرگراهها بیلبوردها عمومیت بیشتری به عنوان یک ابزار تبلیغاتی با گستردگی بالا پیدا کردند. و شرکتهای تبلیغات شهری مالک و مجری بیلبوردها اندازه سطح تبلیغ آنها به قطع مشخصی استاندارد نمودند. امروزه تبلیغات روی بیلبردها باید بگونهای باشد که موجب جلب توجه سریع یک راننده شود و پیامهای تبلیغاتی لزوم
در ایالات متحده که هیچ کشوری نمیتوانست در اولین دهه قرن بیستم باوی در مصرفگرایی رقابت کند، کمبود قوانین مربوط به اندازه و مکان آگهیها باعث شد که هر کسی در هر جایی که بخواهد، آگهی نصب کند و آن را تجارت بخواند. گیجی حاصل از علائم، آگهیها و تثیر آن روی محیط قبل از اختراع اتومبیل در آمریکا پدیدار شد. بالاخره بیمه کردن پوسترها و تعیین مدت زمان نصب آنها روی دیوار امری الزامی شد.
اجازه باید از طرف صاحب دیوار گرفته میشد و پس از آن تبلیغ کننده میتوانست روی همه قستمتهای گرفته شده دیوار، پوسترهای خود را نصب کند.
به زودی در خیابانهای شلوغ توسط متصدیان نصب پوستر که در کار فروختن فضاهای بیلبورد خبره شده بودند. بیلبوردهای مربع با مستطیل، متشکل از دو تکه چوب نصب شدند. این تابلوها را در محلهایی مختلف روی دیوارهای چوبی نصب میکردند.
در دهه اول قرن بیستم انقلابی در حمل و نقل بوجود آمد و عادات مردم را در روش مسافرت کردن به مکانهای مختلف در دنیای غرب تحت تاثیر قرار داد. تبلیغ کنندگان یاد گرفتند که چگونه از راه تبلیغات بازارهایی را که قبلا" وجود نداشت خلق کنند. تصاویر بیلبوردها به مردم یاد میداد که چه محصولاتی را خریداری نمایند. در آن زمان جادهها مکانهای مناسبی برای نصب بیلبوردها محسوب میشدند.
با تغییر قرن، تکنولوژی به کار گرفته شده برای بیلبوردها و علائم پیشرفتهتر شد. پیچیدهترین علائم و بیلبوردهای الکترونیکی بوجود آمدند.
آفریقای سیاه یا زیرصحرایی اصطلاحی است که برای مناطق جنوب صحرای بزرگ آفریقا بهکار میرود. مرز صحرای بزرگ با مناطق سرسبزتر اصطلاحاً «ساحل صحرا» نامیده میشود و آفریقای سیاه در جنوب این «ساحل صحرایی» قرار گرفتهاست. منطقهٔ صحرایی شمال این نوار مرزگونه، شمال آفریقا نام دارد.
منظور از اصطلاح هنر آفریقایی، هنر آفریقای زیر صحرا است و منظور هنر کشورهای شمال آفریقا نیست. کشورهای ساحلی مدیترانه شمال آفریقا دارای هنری متفاوت نسبت به دیگر کشورهای آفریقا هستند. اپا ماسک، آجرا ایفا، تندیس آکوآبا، هنر بیجاگو، فرهنگ نوک در نیجریه، هنر آکان، هنر چیوارا و هنر یوروبا نمونههایی از هنر آفریقایی هستند.
آشکار است که حیطه هنرهای تجسمی ، فراورده های آفریقای سیاه برای برآوردن نیازهای دینی و جادوگری است و همچنین در آفرینش این آثار غایت اجتماعی مطمح نظر بوده است: برای تملک شیی با ویژگی های معین یا به خاطر حق پوشیدن لباسی که موقعیت گروهی ویژه صاحب لباس را نشان می دهد. این آثار همچنین نیازهای سیاسی را بر آورده می سازند: برای نمونه قدرت شاه به تخت و گاه او بستگی دارد. یا در برخی کاربردهای حفظ صلح و امن باید از صورت بهره گیرند. یا برخی اوقات این آثار از نمادی اعتبار و حیثیتی برخوردارند، ماند گنجینه هایی که روسای قبایل به داشتن آن می نازند یا خانه های دو طبقه که برخی از اعیان برای خود می سازند. یا برای بازی هستند، مانند عروسک هایی که خیلی پرداخته اند و دختران کوچک در میان اقوام آفریقا با آن بازی می کنند. اما این ها این حقیقت را نفی نمی کند که این اشیا در سیاهان آفریقا که آنها را به کار می برند یا به آن می نگرند واکنشی جمال شناختی برمی انگیزاند و تنها در مورد اشیای ساخته شده صنعتی نیست که این گونه واکنش ها به چشم می خورد.(اعلم و دیگران، هنر و فرهنگ آفریقای سیاه)